شب بارانی

تراوشات ذهن خسته من

شب بارانی

تراوشات ذهن خسته من

باور ندارم

برای اینکه بگویی هستی نباید میرفتی. چگونه بگویم که جا به جایی من حرکت من است نه هجرت و جدا شدن. من حرکت میکنم که از تو بنویسم. که تو را از تمام زاویه های منظره هایت دیده باشم.